يكي از شبهات فرقه موهوم وهابيت كه در طرح آن اصرار زيادي هم دارند مسئله ازدواج حضرت امّ كلثوم با عمر ابن خطاب است كه آيا يك دختر مي تواند با قاتل مادرش ازدواج كند؟ ولي مخاطبين بعد از اتمام اين مطلب به وهابيون توصيه خواهند كرد كه بهتر است كه بيشتر در مورد اين مسئله جنجال ايجاد نكنند كه بر ضد شخصيت خليفه دوم و افكار منحرف خودشان تمام مي شود!

به حول و قوه الهي اين مسئله را در روايات شيعه و سني پيگيري خواهيم كرد...

منابع شیعه

1- عده ای از علمای شیعه اصل وجود دختری به نام امّ کلثوم را که فرزند حضرت زهرا(س) بوده باشند، نفی می کنند:

رضی الدین حلّی از علمای بزرگ شیعه در قرن هشتم هجری درباره فرزندان امیرالمؤمنین(ع) می نویسد: تعداد فرزندان علی أعم از دختر و پسر، 27 فرزند است. حسن ، حسین و زینب کبری که کنیه وی امّ کلثوم است همگی فرزندان دخت گرامی رسول خدا (ص) بوده اند.

العدد القویة ص242

باقر شریف القَرشی، محقق معاصر و از مفاخر شیعه ساکن نجف در این باره می نویسد: صدیقه طاهره، دختری غیر از حضرت زینب نداشته و هم او کنیه اش امّ کلثوم بوده است چنانچه برخی از محققین نیز بر این عقیده هستند. به هرحال من بدون تردید عقیده دارم که صدیقه طاهره دختری به نام امّ کلثوم نداشته است.

حیاة سیدة النساء فاطمة الزهرا(س) ص 219

2- روایاتی از منابع شیعی در مورد این ازدواج وجود دارد که اثبات می کنند که اگر ازدواجی صورت گرفته از زور و اجبار بوده است ولی نمی توان با این روایات اثبات کرد که این امّ کلثوم، دختر حضرت زهرا بوده باشد :

مرحوم کلینی در کتاب کافی این روایت را نقل می کند: هشام ابن سالم از امام صادق(ع) روایت می کند که آن حضرت فرمود: زمانی که عمر ابن خطاب از امّ کلثوم خواستگاری کرد امیرمؤمنان(ع) به او فرمود: امّ کلثوم خردسال است. امام صادق(ع) می فرماید: عمر با عباس ملاقات کرد و به او گفت: من چگونه ام، آیا مشکلی دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادرزاده ات دخترش را خواستگاری کردم اما او دست رد به سینه ام زد. به خدا سوگند چشمه زمزم را پُر کرده، هیچ کرامتی برای شما باقی نگذارده و دو شاهد خواهم گرفت تا شهادت دهند علی(ع) سرقت کرده و به همین سبب دستش را قطع خواهم کرد! عباس نزد امیرمؤمنان آمد، او را از ماجرا باخبر ساخت و از او درخواست کرد تا تصمیم در این باره بر عهده او گذارد. حضرت نیز موضوع را به عهده عباس گذاشت.

اصول کافی ج 5 ص 346

از امام صادق(ع) درباره ازدواج امّ کلثوم پرسیدند، حضرت فرمود: إنَّ ذلک فَرجٌ غُصِبناه ( او ناموسی است که از ما غصب کرده اند)

اصول کافی ج 5 ص 346

آیا چنین ازدواجی دلیل بر رابطه حسنه میان حضرت علی(ع) و عمر است؟؟ به قول عالم بزرگ شیعه سیدمرتضی؛ هنگام اضطرار خودن مردار و نوشیدن شراب نیز جایز شده چه رسد به کمتر از آن(ازدواج).البته قابل توجه است که این کار عمر اصلاً بعید نیست چون قبل تر از آن نیز اجباری بودن ازدواج عمر با عاتکه دختر زید هم در تاریخ ثبت شده است که عاتکه بارها مخالفت شدید خود را با ازدواج عمر اعلام کرده بود و علی رغم میلی عاتکه به این ازدواج، مراسم ازدواج انجام شد، پس از مراسم، عمر بر وی وارد شده و با وی درگیر می گردد سپس به زور با وی همبستر می شود (برای شرح کامل ماجرا می توان به کتاب طبقات الکبری ج 8 صفحه 265 مراجعه  شود).

منابع اهل سنت

1- عده ای از علمای اهل سنت نیز مانند علمای شیعه اصل وجود دختری به نام امّ کلثوم را که فرزند حضرت زهرا(س) بوده باشد نفی می کنند:

صالح شامی در سبل الهدی و الرشاد می نویسد: فرزندان علی(ع) از فاطمه الزهرا(س)؛ حسن، حسین، محسن و زینب کبری بوده اند و از زنان دیگر فرزندان زیاد دیگری داشت.

سبل الهدی و الرشاد ص ج 11 ص 288

از جلال الدین سیوطی نیز نقل شده : فاطمه(س) پس از ازدواج با علی(ع) فرزندانی به نام حسن، حسین و زینب به دنیا آورد.

حاشیه قلیوبی ج 3 صفحه 236

2- برخی از علمای اهل سنت اعتراف کرده اند که امّ کلثومی که به عقد عمر بن خطاب درآمده دختر ابوبکر بوده نه علی(ع):

محی الدین نَوَوی، مهمترین شارح صحیح مسلم در کتاب تهذیب الأسماء همین نظریه را مطرح کرده و از آن دفاع کرده است: سخن در دوخواهر عایشه است... در اسماءالرجال در باب چهارم گذشت؛ این دو خواهر، اسماء دختر ابوبکر و امّ کلثوم دختر ابوبکر هستند... و همین امّ کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است.

تهذیب الأسماء ج 2 ص 630

با توجه به این اعتراف، بسیاری از حقائق روشن شده  و ثابت می شود که ازدواج دختر امیرمؤنان(ع) با عمر افسانه ای بیش نیست.

البته برخی از منابع اهل سنت تصریح دارند که عمر با دختر علی(ع) ازدواج کرده است ولی قبل از اشاره به روایات اهل سنت حائز اهمیت است که بدانیم: روایات و حکایاتی که در مورد این قضیه در کتب اهل سنت آمده  نه تنها در دو کتاب معروف ((صحیح مسلم و صحیح بخاری)) وجود ندارد، در هیچ یک از صحاح دیگر اهل سنت هم نیامده در نتیجه این ماجرا در صحاح ستّه سنی ها یافت نمی شود! و نیز حتی این حکایت در مُسند احمد ابن حنبل(پیشوای حنبلی های اهل سنت) هم نیامده و در نتیجه با اذعان خود احمد و عده ای دیگر به تبعیت از وی، آنچه در این کتاب (مُسند) نیامده است صحیح نیست.

البته عادت اهل سنت هم این است که در موارد بسیار و در بحث های مختلف به احادیثی که حتی از لحاظ سند هم صحیح هستند فقط به خاطر اینکه در صحاح سته نیامده است، احتجاج نمی کنند!

اما افتضاحات موجود در روایات اهل تسنن درمورد این قضیه:

متاسفانه در این بخش به مسائلی برمی خوریم که نسبت خلاف به مقام امام علی(ع) و اهانت به ساحت قدسیّه اهل بیت(ع) است که غیرت هاشمی شیعیان را برمی انگیزد، درنتیجه باید قبل از طرح این موارد از ساحت مقدس اهل ببت(ع)عذرخواهی کنیم، زیرا ناچاریم که با طرح این مسائل عامه مسلمین، از ماهیت این افسانه سازان آگاه شوند و بدانند با چه قیمتی سعی در شبهه پراکنی دارند. انشاءالله...

1- عمر امّ کلثوم را می بوسد!

خطیب بغدادی یکی از از علمای بزرگ اهل سنت تعابیر بسیار زشت و زننده ای را نقل می کند: علی دخترش را آرایش کرد! و نزد عمر فرستاد عمر هنگامی که او را دید به سوی او آمد و ساق پای او را گرفت و به او گفت: به پدرت بگو، راضی شدم راضی شدم. دراین هنگام امّ کلثوم نزد پدرش بازگشت. امام از او پرسید: نظر عمر چه بود؟ ام کلثوم عرض کرد: هنگامی که برخاستم مرا صدا زد، ساق پای مرا گرفت، مرا بوسید و به من گفت: از جانب من به پدرت بگو راضی شدم.

تاریخ بغداد ج 6 ص 182

2- عمر ساق پای امّ کلثوم را برهنه می کند!

ذهبی یکی دیگر از استوانه های علمی اهل سنت این مطلب را بیان کرده و بسیاری دیگر از بزرگان اهل سنت این توهین را زشت تر بیان کرده اند: عمر به علی(ع) گفت: امّ کلثوم را به همسری من درآور، من می خواهم به وسیله این ازدواج به کرامتی برسم که احدی نرسیده است. علی(ع) فرمود:اگرچه امّ کلثوم به خاطر خردسال بودنش بهانه می آورد، اما با این وجود من او را نزد تو می فرستم اگر رضایتش را جلب کردی او را به عقد تو در می آورم. علی امّ کلثوم را به همراه پارچه ای نزد عمر فرستاد و به او فرمود: از جانب من به عمر بگو این پارچه ای است که به تو گفته بودم. امّ کلثوم نیز سخن امام را به عمر رساند، عمر گفت: به پدرت از جانب من بگو من راضی شدم، خدا از تو راضی باشد. سپس عمر دستش را بر ساق امّ کلثوم نهاد و آن را برهنه کرد. امّ کلثوم گفت: چرا چنین می کنی؟ اگر خلیفه نبودی دماغت را می شکستم. سپس نزد پدرش رفت و او را کار زشت عمر خبردار کرد و گفت: مرا نزد بد پیرمردی فرستادی.

تاریخ مدینه دمشق ج 19 ص 493  - عمدة القاری شرح صحیح بخاری ج 14 ص 168

زشتی این عمل به حدی بوده که حتی صدای برخی از علمای منصف اهل سنت را درآورده و به قول معروف آش آنقدر شور شده که صدای سرآشپز را درآورده است! سبط ابن جوزی می گوید: جدّ من در کتاب منتظم نقل کرده است که علی(ع) امّ کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را بنگرد؛ اما عمر ساق پایش را برهنه کرد و با دستش آن را لمس کرد. به خدا قسم چنین چیزی قبیح است، حتی اگر او کنیز بود عمر حق نداشت این کار را انجام دهد؛ چرا که به اجماع مسلمین دست زدن به نامحرم جایز نیست.

تذکرة الخواص ص 288-289

3- عدم تناسب سِنی میان امّ کلثوم و عمر

بنا به نقل اهل سنت این ازدواج در سال 17 هجری اتفاق افتاده است(الکامل فی التاریخ ج 2 ص 382) و امّ کلثوم که در واپسین سال زندگی نبی مکرّم اسلام به دنیا آمده است در زمان خواستگاری عمر 7 یا 8 سال بیشتر نداشته است. چنانچه ابن سعد می نویسد: عمر با امّ کلثوم ازدواج کرد درحالی که هنوز امّ کلثوم به سن بلوغ نرسیده بود(طبقات الکبری ج 8 ص 463) از طرف دیگر عمر بن خطاب هنگامی که در سال 23 هجری کشته شد 63 سال سن داشته پس در سال 17 هجری 57 ساله بود یعنی حدود 50 سال فاصله سنی!

پرسش ما از اهل سنت این است که چه تناسبی بین امّ کلثوم 7 یا 8 ساله و عمر 57 ساله است؟؟؟

نتیجه گیری

1- اصل وجود دختر به نام امّ کلثوم از حضرت زهرا(س) جای تردید است و عده ای از محققین شیعه و سنی صریحاً منکر وجود چنین دختری شدند.

2- امّ کلثومی که با عمر ازدواج کرده، دختر ابوبکر بوده نه دختر امیرمؤمنان(ع).

3- بر فرض که چنین ازدواجی با دختر امیرمؤمنان صورت گرفته باشد از دیگر همسران حضرت بوده نه حضرت زهرا(س)

4- طبق روایات اهل سنت این ازدواج باهرکس صورت گرفته باشد نه تنها حُسن رابطه را ثابت نمی کند، بلکه موجبات ننگ و عار خلیفه دوم اهل سنت را به بار می آورد.

5- این ازدواج اگر هم صورت گرفته باشد با زور گویی و اجبار بوده است بنابراین هیچ دلالتی بر حُسن روابط بین امیرالمؤمنین(ع) و خلیفه دوم نمی کند.

والسلام علی من اتبع الهدی...