معرفی وبلاگ
در این وبلاگ سعی داریم به مباحث مهدوی،تشریح معارف اهل بیت وطریق سلوکی انصار بقیة الله الاعظم یعنی علمای ربانی بپردازیم تا بتوانیم با برداشتن گام بسوی خدا در جهت رضای مهدی آل محمد نیز گام برداریم. منتظر نظراتتان در این وبلاگ هستيم. طلبه ای حقیر/ توجه:برای مشاهده مطالبی که درصفحه اول نیستند به قسمت دسته های وبلاگ مراجعه شود.التماس دعاي فرج...
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 140422
تعداد نوشته ها : 71
تعداد نظرات : 34
سایت رهبران شیعه
دریافت کد صلوات شمار

طلـبـه پاســخـــگو

زادالمبلغ

ذکر کاشف الکرب
Rss
طراح قالب
وحيد اسدي

یکی از خدمه مسجد مقدس جمکران می گوید: یک روز قبل از عاشورای حسینی در مسجد جمکران در حال قدم زدن بودم. مسجد خلوت بود، ناگاه متوجه مردی شدم که بسیار هیجان زده بود و به خدّام مسجدکه می رسید آنها را می بوسید و بغل می کرد. جلو رفتم ببینم جریان چیست؟ آن مرد مرا هم در آغوش کشید و بوسید و اشک می ریخت. از او جریان را پرسیدم گفت: چند وقت قبل با اتومبیل تصادف کردم و فلج شدم. پاهایم از کار افتاد. هرشب متوسل به خدا و ائمه معصومین (ع) می شدم. امروز همراه خانواده ام به مسجد جمکران آمدم. از ظهر به بعد حال خوشی داشتم، متوسل به آقا شدم و از ایشان تقاضای شفای خود را می کردم، نیم ساعت قبل ناگاه دیدم مسجد نور عجیب و بوی خوشی دارد به اطراف نگاه کردم، دیدم مولا امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) و قمربنی هاشم(ع) و امام زمان(عج) در مسجد حضور دارند، با دیدن آنها دست و پای خود را گم کردم، نمی دانستم که چه کنم که ناگاه آقا امام زمان(عج) به طرف من نگاه کردند و لطف ایشان شامل حال من شد، به من فرمودند:

شما خوب شدید، بروید به دیگران بگویید برای ظهورم دعا کنند که ظهور انشاءالله نزدیک است؛ و باز فرمودند: امشب عزاداری خوب و مفصّلی در این مکان برگزار می شود و نیز ما در اینجا می باشیم.

                             

منبع: مسجد جمکران، تجلیگاه صاحب الزمان(عج) صفحه125


X